مدیریت استراتژیک چیست؟

تاکنون تعاریف زیادی از مدیریت استراتژیک بیان شده است اما هیچ یک از آنها به عنوان تعریف دقیق از استراتژی قابل قبول نیست.اگر بخواهیم یک تعریف از مدیریت استراتژیک ارائه دهیم به گونه ای که تا حدودی درست باشد و هم مفهوم را به خواننده انتقال دهد، می رویم سراغ تعاریفی که افراد موفق مانند جک ولش مدیر افسانه ای جنرال الکتریک و مایکل پورتر از این نوع مدیریت  ارائه داده اند.

جک ولش خودش را مخاطب قرار داده و گفته تصمیمات شفاف و دقیقی که من در مورد نحوه رقابت با دیگران اتخاذ می کنم. مایکل پورتر ابتدا یک تعریف از استراتژی ارائه داد اما در طی سال ها به تصحیح آن پرداخت و در نهایت این تعریف در دست است که می گوید.

مدیریت استراتژیک یعنی از منابع کم تر که کارایی بیشتری دارند، کارهایی را که هیچکس قادر به انجام دادنشان نیست انجام دهیم. عده ای همین که اسم این نوع مدیریت را می شنوند بلافاصله سراغ تعاریف افراد آکادمیک مانند مینتزبرگ و پورتر می روند.اما دلیل اینکه ما از جک ولش اسم بردیم این است که وی یک مدیر استراتژیک موفق است و پذیرش وی به عنوان یک الگوی مدیر استراتژیک کار عاقلانه ای است.

مدیریت استراتژیک

یکی از کلمات کلیدی که در حوزه های مدیریتی بسیار و بسیار شنیده می شود مدیریت استراتژیک می باشد. این دو واژه بر یک نوع تجزیه و تحلیل خاصی اشاره دارد که توسط مدیران و رهبران ارشد یک سازمان برای اهداف مختلفی همچون برنامه ها، دارایی ها،‌ چشم انداز و بسیاری موارد دیگر ارائه می شود.

تعریف مدیریت استراتژیک

همانطور که گفته شد تعریف دقیق و مشخصی از مدیریت استراتژیک در دسترس نیست، زیرا دانشمندان و مدیران بسیاری تعاریف متعددی را از آن ارائه داده اند.اگر ما در اینجا بخواهیم بر اساس تعاریف افراد سرشناس و آکادمیک یک تعریف و مفهوم کلی از این نوع مدیریت ارائه بدهیم باید بگوییم که یک نفر که مدیریت یک مجموعه را بر عهده می گیرد باید یک چهارچوب مشخص برای کارش داشته باشد.

همه برنامه هایی را که در شرکت می خواهد پیاده کند باید در آن چهارچوب مشخص باشد، هیچکس جز خودش نیز از آن برنامه استفاده نکند، این برنامه باید به گونه ای باشد که سبب موفقیت فرد در زمینه کاریش و پیروزی وی بر رقیبانش شود.عده ای به برنامه ریزی استراتژیک اعتقادی ندارند اما مدیریت با این سبک را قبول دارند. نکته ای که در این میان خود نمایی می کند این است که آیا بدون برنامه ریزی می شود یک هدف مشخص را دنبال کرد؟ پس مدیریت استراتژیک تکمیل کننده برنامه ریزی استراتژیک است و بدون برنامه ریزی نمی شود تصمیم صحیح و مشخصی اتخاذ کرد.

تاریخچه وجود مدیریت استراتژیک

ریشه ی این کلمه از یونان سر چشمه می گیرد و در ابتدا برای مفاهیم و برنامه ریزی های جنگی مورد استفاده قرار می گرفت.

هدف از مدیریت استراتژیک در واقع بر هم زدن تعادل و توازن میان دشمنان بود که از این راه توانایی آن ها را از بین ببرند و بتوانند طی حرکات غافلگیرانه ، آن ها را شکست دهند.با توجه به کارآمد بودن آن، کم کم وارد بخش های دیگر زندگی افراد شد. به طوری که در حال حاضر یعنی عصر فرا صنعتی، نقش بسیار پر رنگی در صنعت و کسب و کار دارد.

رشته مدیریت استراتژیک

همانگونه که تعریف مشخصی از مدیریت استراتژیک در دسترس نیست رشته آن نیز در سراسر جهان به شیوه های متنوع و مختلفی در دانشگاه ها و مراکز آموزشی تدریس می شود. برخی از دانشگاه ها سرفصل های رایجی را از مدیریت با این سبک ارائه می دهند.

به کارگیری آموزش های این رشته پس از فارغ التحصیلی دانشجو کاملا بر عهده خود دانشجو است و این نشات گرفته از درک عمیق و مفهومی از این واحد درسی است که در دانشگاه گذرانده است.

تاکنون بارها دیده شده که مدیران گاها موفقی این سبک مدیریتی را کاملا درک کرده و از خط مشی های مدیریت استراتژیک بهره برده اند، اما به مرور زمان در تصمیمات خود شکست خورده اند و تا حد یک مدیر معمولی تنزل پیدا کرده اند.

اگر اینگونه افراد تحصیلات دانشگاهی با این روش مدیریتی آشنا شده باشند دو مسئله مطرح می شود یا مفهوم مدیریت استراتژیک را درک نکرده اند و یا در انجام دستورات چهارچوب آن کوتاهی کرده اند.

تاثیر مدیریت استراتژیک بر صنعت و کسب و کار

مدیریت استراتژیک یکی از مواردی است که اعمال آن ، می تواند نتایج و تاثیرات بسیار مطلوبی در صنعت و کسب و کار بگذارد به نحوی که پیشرفت چشمگیری را شاهد خواهید بود.در واقع ما مدیریت استراتژیک را در فعالیت های سازمان به کار می بریم تا راحت تر بتوانیم به هدف اصلی مد نظر برسیم.در واقع مدیریت استراتژیک به عنوان راهنمایی خواهد بود تا در مسیر درست به سمت پیشرفت صنعت و کسب و کار حرکت کنیم.

حسابداری مدیریت استراتژیک

از دیگر واژه های پر تکرار و مهم در این حوزه حسابداری مدیریت استراتژیک می باشد. این 3 کلمه بر استفاده از شیوه های حسابداری مدیریت استراتژیک اشاره دارد که باعث تمرکز بر روی اثربخشی، بهره وری و مسئولیت پذیری خواهد شد.

اگر بخواهیم تعریف دقیقی از این موضوع داشته باشیم اینگونه می توان بیان کرد که حسابداری مدیریت استراتژیک یک روش نوینی است که به منظور کمک به بهبود عملکرد شرکت با استفاده از 5 تکنیک هزینه، برنامه ریزی، کنترل، اندازه گیری عملکرد و تصمیم گیری استراتژیک حسابداری رقابتی و حسابداری مشتری می باشد.

کاربرد مدیریت استراتژیک در سازمانها

اینکه مدیران شرکت بتوانند از مدیریت استراتژیک ساختار شرکت خود را با تجارت جهانی تطبیق دهند از اهمیت بالایی برخوردار است و در واقع یک مزیت رقابتی به شمار می آید.با توجه به مواردی که در بالا به آن اشاره شد اکنون در می یابیم که مدیران همه کسب و کارها و شرکت ها برای اینکه عملکرد بهتری داشته باشند استفاده از مدیریت استراتژیک برای آنان ضروری است.

بنابراین با نبود مدیریت استراتژیک نمی توان از سازمان انتظار پیشرفت داشت،‌ در ادامه بهتر است با کاربردهای مدیریت استراتژیک بیشتر آشنا شویم :

اجرای دقیق مدیریت استراتژیک باعث می شود که سازمان در مقابل تغییرات ناگهانی،‌ غافلگیر نشود و اتفاقاتی که در داخلی و خارج سیستم سازمان رخ می دهد بر روی کسب و کار سازمان تغییر آنچنانی نگذارد.اگر مدیریت یک مجموعه را بر عهده باشید متوجه خواهید شد که مدیریت استراتژیک می تواند که یک سازمان را از نزدیک شدن به مرز ورشکستگی دور نگه دارد.

از طرف دیگر یک سازمان با مدیریت استراتژیک می تواند بر روی خط اهداف بلند مدت خود حرکت کند و این نیز باعث می شود که کارکنان انگیزه بیشتری داشته باشند. در ضمن مدیریت استراتژیک باعث می شود بین کارکنان هماهنگی و تعاملات درستی صورت بگیرد.

طبق بررسی های صورت گرفته مشخص شده است که سازمان هایی که مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی های مربوط به ان را درست اجرا می کنند کارکنان و شرکای سازمانی ان ها نیز به مراتب رضایت کاری بیشتری از کار کردن با اینگونه مجموعه ها دارند.

از دیگر کاربردهای مدیریت استراتژیک این است که مدیران می توانند در تصمیم گیری های خود مبتنی بر اگاهی که به دست آورده اند خبره تر عمل کنند و این موضوع کمک بسیاری می کند تا سازمان دستاورهایی بیشتر و بهتری داشته باشد.

مورد آخر هم اینکه با مدیریت استراتژیک بسیاری از منابعی که در سازمان وجود دارد به طور درست و دقیق تخصیص می یابد و این موضوع کمک می کند که هزینه ها کمتر، بهره وری بیشتر و در نتیجه دستیابی به اهداف آسان تر صورت گیرد.

اصول و قواعد مربوط به مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک مانند هر مدیریت و اقدام دیگری نیاز به اصول و قواعد مخصوص به خود است که با بهره گیری از آن به نتایج مطلوب تر خواهیم رسید.

در ادامه قصد داریم مهم ترین اصول و قواعد مربوط به مدیریت استراتژیک را بررسی کنیم، این اصول و قواعد عبارتند از:

  • استراتژی
  • رویکرد استراتژیک
  • فرآیند مدیریت استراتژیک

در حقیقت رعایت درست این اصول و قواعد مربوط به مدیریت استراتژیک، در راستای افزایش و بالا بردن کارآیی سازمان و حرکت صحیح در مسیر رسیدن به اهداف بلند مدت و انجام دادن ماموریت های اصلی سازمان طراحی شده اند.

مدیریت استراتژیک منابع انسانی

در شرایط کنونی که هزارن رقیب برای یک سازمان ممکن است که وجود داشته باشد مباحثی مانند برتری در رقابت، تضمین رشد بلند مدت و ایجاد ارزش از جمله مباحث مطرح می باشد. رشد یک سازمان به میزان دانش، نوع نگرش، رفتار و قابلیت¬های پرسنل و تجارب آن ها بستگی دارد.

سازمان ها ناگزیرند بخشی از سرمایه خود را صرف جذب افراد ، پرورش آن ها، ایجاد انگیزش و نگهداشتن آن ها نمایند.اگر بخواهیم استراتژی منابع انسانی را به عنوان یک فرآیند تعریف کنیم می توان چنین بیان کرد.

به مجموعه ای از اقدامات خاص که سازمان برای دستیابی به اهدافش از آنها بهره می گیرد. انتقاداتی بر تعاریف استراتژی منابع انسانی مطرح است که می گوید تعاریف بیان شده فاقد چهارچوب مشخص تئوری جهت تجزیه و تحلیل رویکرد ها در این رشته است.

مدیریت استراتژیک در سازمان

شاید تاکنون با اسامی شرکت های معتبری که به یکباره موقعیت خود را از دست داده و از اوج موفقیت و معروفیت ناگهان به زیر آمده اند را شنیده باشید، در مقابل با شرکت هایی که کوچک و گمنام بوده اند ناگهان به اوج قدرت رسیده اند آشنایی پیدا کرده باشید.

همه این ها به تصمیمات و روش مدیریتی سازمان بستگی دارد . در یک تعریف مشخص برای مدیریت استراتژیک سازمان می توان چنین بیان کرد که: مجموعه ای تصمیمات و فعالیت های یکپارچه ای که منجربه توسعه استراتژی های موثر، اجرای آن ها و کنترل نتایج می باشد.

برای نیل به نتایج مطلوب باید در انتخاب استراتژی ها، ارزشیابی و تصمیماتی که در درون و بیرون سازمان برای اجرای این استراتژی ها و کنترل فعالیت های انجام شده صورت می گیرد و کنترل فعالیت های انجام شده را در بر می گیرد.

مفاهیم مدیریت استراتژیک

برای مدیریت استراتژیک مفاهیم متعددی مطرح است که از جمله آن ها می توان به ماموریت شرکت، چشم اندازی که برای اینده دارد و اهداف کلی که دارد اشاره نمود. توسعه اهداف و سیاست های تعیین شده و در نهایت اختصاص منابع لازم برای نیل به اهداف تعیین شده شرکت از جمله مفاهیم کلی مدیریت استراتژیک است.

یک سری مفاهیم اساسی دیگر نیز وجود دارد که در ادامه بدان اشاره می کنیم:

مدیریت اهداف و هزینه ها

جهت عملکرد بهتر و بالا در سازمان باید بین برنامه ها و سیاست های سازمان تعادل برقرار باشد. ابتدا باید علاقه، نیاز و انتظارات مشتریان و سرمایه داران برآورده شود.

اهداف مدیریت استراتژیک

با مدیریت استراتژیک می توان اهداف مختلفی را مد نظر داشت و به آن ها دست یافت.
انتخاب درست اهداف مدیریت استراتژیک بسیار مهم است زیرا هرچقدر در انتخاب اهداف عاقلانه تر تصمیم گرفته شود، نتیجه نهایی سودمند در خواهد بود.

البته این را بدانید که در این حوزه ، همیشه فضا برای رشد و پیشرفت وجود دارد. هر سازمانی با توجه به نقاط قوت و ضعفی که دارد ، اهداف مختص به خود را برای مدیریت استراتژیک برنامه ریزی می کند.

مزایا و معایب مدیریت استراتژیک

اجرا و پیاده سازی درست مدیریت استراتژیک مزایای بسیار زیادی را برای سازمان به ارمغان خواهد آورد.

از جمله این مزایا می توان به شناسایی ، اولویت بندی و هم چنین اکتشاف فرصت ها اشاره کرد.

اگر به دنیا پیشرفت در بازار صنعت و کسب و کار هستید، با بهره گیری از مدیریت استراتژیک خواهید توانست در این حوزه به یکی از قدرتمندان و پیشتازان تبدیل شوید.

هم چنین با مدیریت استراتژیک می توان به مزایای مالی و همچنین غیر مالی رسید.
مدیریت استراتژیک این امکان را به وجود می آورد که بتوان با بچه های خلاق و نوآور در سازمان فعالیت کرد و به صورت انفعالی به سوی آینده حرکت نکنیم.

سایر مزایای مدیریت استراتژیک را می توان به شرح زیر توضیح داد:
• کمک به سازمان برای هماهنگی با همه ی افراد
• تعیین دقیق مسئولیت های مختلف افراد
• تقویت آینده نگری
• کاهش اثرات نامطلوب و تغییرات نامساعد به کم ترین حد ممکن

این را بدانید که در صورت استفاده صحیح از مدیریت استراتژیک در فعالیت خود آسیبی به کسب و کار شما وارد نمی شود. بلکه این استفاده ناصحیح از مدیریت کسب و کار است که ممکن است معایبی را به دنبال داشته باشد.

مزایای مالی

بسیاری از تحقیقات و بررسی ها نشان می دهد که شرکت هایی که از مدیریت استراتژیک استفاده می کنند نسبت به دیگر شرکت ها از سوداوری و موفقیت هایی بیشتری برخوردار هستند.
در واقع شرکت ها با مدیریت استراتژیک در برنامه ریزی ها و ارزیابی های خود از دیگر رقبا یک قدم جلوتر هستند و در این قرن که فضای تجاری بسیار پیچیده است می توان روی آینده تجاری خود کنترل بیشتری داشت.
طبق بررسی ها صورت گرفته در کشورهای آمریکایی سالانه صد هزار تجارت صورت می گیرد و آن دسته از مراودات تجاری که فاقد مدیریت استراتژیک بوده منجر به شکست شده است .
سازمان های تجاری و شرکت ها می توانند با استفاده از مدیریت استراتژیک تصمیمات آگاهانه تری نسبت به مسائل بگیرند. با این اوصاف برنامه ریزی برای آینده یک نهاد بدون برنامه ریزی استراتژیک منجر به شکست خواهد شد.

مزایای غیر مالی

نکته جالب اینجاست که مزایای غیر مالی به احتمال زیاد باز هم منجر به مزایای مالی می شود. در واقع اگر شما تهدیدات خارجی را در مدیریت استراتژیک به خوبی شناسایی کنید می توانید در عرصه های کاری خود دقیق تر قدم بردارید و ریسک کمتری را داشته باشید.
از طرف دیگر شناسایی تهدیدهای داخلی در مدیریت استراتژیک می تواند شما را نسبت به نقاط ضعف و قوت خود آشنا سازد. از دیگر مزیت های غیر مالی مدیریت استراتژیک این است که از بروز مشکلات احتمالی در شرکت شما جلوگیری خواهد شد و مدیران تغییرات را در سازمان خود منطقی تر جلو خواهند برد.

مباحث مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک دارای مباحث متعددی همچون سير تكاملي برنامه‌ريزي، انواع روش‏هاي برنامه‌ريزي، تعاریف، استراتژی ها، پارادایم ها و مکاتب شکل گیری، رویکردها در مدیریت استراتژیک، ابزارهای اعمال فرایند عمومی، تکنیک های فرموله کردم استراتژی، طراحی استراتژی ها، تکنیک های تدوین استراتژی، گرایش ها و بسیاری موارد دیگر می باشد.

فرایند مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک دارای 4 مرحله بوده که گاها به آن فرایند نیز گفته می شود. در فرایند مدیریت استراتژیک مدیران می توانند بر اساس 4 مرحله یا فرآیند اهداف خود را پی ریزی کنند.
در ادامه این 4 فرایند مدیریت استراتژیک را خدمت شما بیان خواهیم کرد :
بررسی محیطی : اولین فرایند بررسی محیطی می باشد در این مرحله اطلاعات به صورت دقیق جمع آوری و بررسی می شود تا بتوان اهداف را به صورت کامل پیاده سازی کرد.

در این مرحله می بایستی عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار بر سازمان را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. بررسی محیطی می بایستی به طور دائم و مستمر انجام شود.
تعیین استراتژی: بعد از بررسی محیطی می بایستی در جهت دستیابی به اهداف سازمان، برنامه ریزی و تعیین استراتژی صورت گیرد. در این مرحله مدیران شرکت راهبردهای شرکتی، تجاری و عملکردی را تعیین می کنند.
پیاده سازی استراتژی:‌ در مرحله سوم باید استراتژی که تعیین شده، پیاده سازی شود. پیاده سازی استراتژی خود شامل 4 مرحله طراحی ساختار سازمانی ، توزیع ، فرایند تصمیم گیری و مدیریت منایع انسانی می باشد.
ارزیابی استراتژیک: مرحله نهایی فرایند مدیریت استراتژیک، ارزیابی استراتژیک می باشد؛ که ضمن اینکه 3 مرحله فوق را ارزیابی کرده،‌ تغییرات ضروری را رصد و پیاده سازی می کند.

مراحل مدیریت استراتژیک

این مراحل شامل 6 مرحله است که علاوه بر بیان عناوین به ترتیب به توضیح هر یک نیز می پردازیم؛

• تجزیه و تحلیل: مدیران سازمان ها برای اینکه تاثیرات استراتژی و تصمیمات اتخاذ شده را در سازمان بینند به تجزیه و تحلیل عوامل عمومی، عملیاتی و درونی سازمان می پردازند.

• پایه گذاری جهت گیری های سازمانی: ماموریت ، چشم انداز و ارزشهای سازمانی سه عامل اتصال دهنده عناصر سازمانی بوده و ماهیت، چگونگی و جهت گیری های سازمان را بیان می کنند.

• هدف گذاری: تمامی ورودی ها و خروجی هایی که در سازمان تعیین می شوند و به نتیجه نهایی می رسند که باید متناسب با برنامه های از قبل تعیین شده سازمان باشد.

• تعیین و تدوین استراتژی ها: باید زمینه های عملکرد مناسب جهت دستیابی به اهداف سازمان از قبل تعیین گردد.

• بسترسازی و اجرای استراتژی ها: این مرحله مخصوص به اجرا گذاشتن استراتژی های تعیین شده است که شامل مهارت تعامل، تخصیص، نظارت و سازماندهی می باشد.

• کنترل استراتژی ها: مرحله نهایی شامل نظارت و کنترل نهایی بر روی کارهای انجام شده می باشد و کلیه بخش ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده تا به نتیجه مطلوب برسد.

مقایسه مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک

هر یک از این دو اصطلاح ، در مرحله ی مشخص و متفاوتی در فرآیند اصلی توسعه و طراحی استراتژی دلالت دارند.

در برنامه ریزی استراتژیک، هدف اصلی وی تجزیه و تحلیل متمرکز می باشد. در صورتی که در مدیریت استراتژیک، هدف اصلی تمرکز بر روی ترکیب، شهود و خلاقیت می باشد که از این طریق بتواند سازمان در در مسیر پیشرفت پیش ببرد.

آخرین مقالات